وابستگی و استقلال همسران

وابستگی و استقلال همسران

وابستگی و استقلال همسران

موضوع وابستگی و استقلال همسران در سلامت کانون خانواده و روابط زناشویی بسیار مهم است.

چرا که این روزها بیشترین علت مشاجره ها بر سر وابستگی به خانواده است.

خانواده یک نظام اجتماعی طبیعی است که دست کم سه نسل را در بر می گیرد.

نحوه عمل آن- یعنی، روشهای ایجاد اصول و قوانین، پیام رسانی، و توان حل اختلاف سلیقه اعضا، برای رشد و تکامل آن از اهمیت زیادی برخوردار است.

خانواده بیانگر الگویی دایمی از تبادلهای متوالی است که تمامی اعضا در آن نقش دارند.

از آنجایی که این راهبردهای خانوادگی در خدمت حفظ روابط خانوادگی هستند، آموزش، بلوغ اجتماعی و شخصیتی در آن نقش مهمی ایفا می کند.

سه موضوع مهمی که در این بلوغ اجتماعی و شخصیتی مطرح است عبارت است از:

  1. نقشها
  2. توقعات
  3. وابستگی و استقلال

نقشها

مجموعه مسئولیت‌ های روشن، شفاف و جاافتاده‌ای که برای هریک از اعضای خانواده وجود دارد نقش می گویند.

یکی از دلایل اصلی چالش‌های خانوادگی ریشه در نقش‌ها دارد.

اختلال در پذیرش نقش‌ها، میزان مسئولیت نسبت به آن، خانواده ای که هر یک از ما در آن بزرگ شده ایم و احیانا ایفای نقشهای ما توسط والدین، به جای پذیرش توسط خودمان در توانایی ما برای حفظ خانواده نقش مهمی دارد.

در برخی خانواده‌های ما دختر و پسر را پس از تولد بسیار مورد توجه قرار داده و آن‌ها را “بدهکار عاطفی” بار آورده به طوری که تا انتها مدیون والدین‌اند نه مدیون جامعه.

در حالی که انسان رشد یافته انسانی است که متمایز از خانواده شود.

انسان‌ها ممکن است به‌ شدت مدیون عاطفه‌ های کسب‌ شده‌ تربیت شوند و لذا بعد از ازدواج و در ادامه زندگی نیز همین روش را پیش بگیرند.

توقعات

و باز نوع تربیت خانواده موجب ایجاد سطحی از توقع می شود.

توقعات مثل سایر مفاهیم روانشناسی بحث گسترده ای است زیرا داشتن یا نداشتن آن یا نوع ابراز آن به نحوه تربیت ما بر می گردد.

تامین بیش از حد خواسته های ما در دوران کودکی و نوجوانی، ممکن است از ما شخصی متوقع بسازد

و این یعنی ممکن است نتوانیم با برآورده شدن سطح کمتر نیازهایمان توسط همسر، سازگار شویم.

و یا شیوه ی ابراز احساسهای مان را به خوبی نیاموخته باشیم و همین موضوع ممکن است سبب شود به جای بیان نیاز، متوقع بار بیاییم.

این که چه میزان در دوران گذشته به ما توجه شده باشد یا خیر، اکنون نقش مهمی را در میزان وابستگی یا استقلال(تمایز یافتگی) ما ایفا می کند.

تمایز یافتگی – هم آمیختگی

مفهوم تمایز یافتگی توسط بوئن یکی از خلاق‌ ترین متفکران حوزه خانواده‌ درمانی ارائه‌ شده است.

این مفهوم بیانگر میزان توانایی فرد در تفکیک فرایند های عقلانی و احساسی از یکدیگر است.

به‌ عبارتی‌ دیگر رسیدن به حدی از استقلال عاطفی که فرد بتواند در موقعیت‌ های عاطفی و هیجانی، بدون غرق شدن در جو عاطفی آن موقعیت‌ها، به‌صورت خودمختار و عقلانی تصمیم‌ گیری کند.

وابستگی و استقلال همسران

چهار مؤلفه برای تشخیص میزان تمایزیافتگی

چهار ویژگی زیر به ما نشان می دهد تا چه میزان به درجه ای از استقلال رسیده ایم.

این فرایند به ما در تشکیل خانواده و حفظ مرزهای آن کمک می کند.

  • واکنش‌پذیری عاطفی : غلبه احساسات فرد بر عقل و منطق و تصمیم‌ گیری و واکنش عاطفی بر اساس آن
  • جایگاه من : داشتن عقاید و باور های مشخص در زندگی و هویت شخصی نیرومند
  • گریز عاطفی : میزان تمایل به فرار از بند پیوندهای عاطفی بافاصله گرفتن فیزیکی یا روانی
  • هم آمیختگی با دیگران : میزان نیازمندی شدید به تائید و حمایت اطرافیان و واکنش به سیستم عاطفی محیط

وقتی فردی چنین می گوید که :

این عقاید من است… این من هستم… کاری که می خواهم انجام دهم این است که…؛

این جمله ها حکایت از استقلال عمل دارد.

البته نباید با غرور و منیت اشتباه گرفته شود.

شخصیت سالم کسی است که اگر لازم باشد در مورد تصمیمها مشورت می گیرد.

ولی پس از ازدواج، نه با خانواده، بلکه با شخصی سوم بدور از فامیل و خانواده

در عین حال قادر است پس از بررسی سود و زیان، تصمیم خود را بگیرد.

چنین شخصی “هم آمیختگی با دیگران” را ندارد؛

قاطی نمی شود.

لزوما نباید تایید دیگران همراهش باشد.

اما نکته مهم

من (نگارنده) پیش از این هم گفته ام و تاکید می کنم که در فرهنگ ایران این سطح از تمایز یافتگی سخت پیدا می شود.

و بر خلاف برخی روانشناسان که می گویند:

پس از ازدواج، خانواده ها خط قرمز هستند و باید به درجه ای از استقلال رسید و سپس ازدواج کرد معتقدم که چنین توصیفی مناسب با دیگر جوامع است تا ایران

ولی این دلیل نمی شود که ما مشکلات خود را نشناسیم، ضعفهای خود را در خانواده نادیده بگیریم

خواننده این مطلب اگر قصد ازدواج دارد و یا ازدواج کرده و خود را فردی تاثیر پذیر و وابسته به خانواده می داند

حتما باید تلاش کند تا برای کاهش تنش در روابط آینده خود با همسر، به درجه ای از تمایز یافتگی برسد.

بنابرابن به صراحت می گویم کسی که چنین می گوید:

“پدر و مادر تکرار شدنی نیستند!” یا ازدواج نکند یا خود را اصلاح کند

در غیر این صورت مشکلاتی از جمله تنشهای زناشویی و حتی طلاق را پیش روی خود ببیند.

پس تا این حد موضوع وابستگی و استقلال همسران مهم است.

در پایان بر این باورم که چهار ویژگی یا مولفه برای تشخیص سطح تمایز یافتگی را که شرح آن گذشت، ملاک ارزیابی خود قرار دهید.

و در صورتی که مشکلاتی را در خود می بینید توصیه می کنم پیش از آنکه همسرتان گوشزد کند برای حل آن  توسط مشاور خانواده و زوج درمانگر متخصص اقدام کنید!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *