هیچ حسی به همسرم ندارم

هیچ حسی به همسرم ندارم

هیچ حسی به همسرم ندارم

وقتی هیچ حسی به همسرم ندارم ، باز هم به زندگی ادامه دهم؟ آیا به خودی خود درست می شود؟

حتی وقتی این سوال پرسیده می شود آنقدر از اطرافیان نصیحت و دعا شنیده اند که در ادامه می گویند نصیحتم نکنید.

پس راه برای روشهای عامیانه و خاله و عمه پـسند، بسته هست!

و اما می ماند پاسخ های منطقی و تجربی مسائل مرتبط با حیطه ی زوج درمانی و مشاوره خانواده؛

با در نظر گرفتن این موضوع جواب می دهیم که همه احتمالات بررسی شود.

حتی وجود فرزند در رابطه همسران؛

چرا همسران احساسی به هم ندارند؟

اول باید بدانیم چه مدلهایی از این بی احساسی شایع است:

1-گاهی نداشتن احساس به همسر به دنبال یک حادثه از زمانی پیش آمده، مثلا 5 سال پیش، یک سال پس از ازدواج، از وقتی خیانت اتفاق افتاد، از وقتی فهمیدیم همسرمان چقدر به مادرش وابسته ست و از این قبیل.

2-گاهی از ابتدا هیچ حسی نبوده و ازدواج از این ازدواج هایی بوده که انجام شده تا بعدا به امید خدا احساس اتفاق بیفتد و … خب، این اتفاق خوب، نیفتاده.

3-گاهی افراد می گویند من اصلا در سن کمی بودم و نمی فهمیدم ازدواج یعنی چی؟

و الان متوجه شدم هیچ حسی به همسر ندارم.

4- اول حس داشتیم ولی بعدا فهمیدیم، همش هیجان بوده و شهوت و الان می بینیم که دنیای من و همسرم زمین تا آسمان فرق می کند.

پاسخ از شماره اول

در مورد اول، معمولا احساس وجود داشته و به دنبال اتفاقهایی این بی احساسی پیش آمده؛ حالت بدِ این مشکل این است که تصمیم برای طلاق باشد.

در این موارد بهتر است شخصی که چنین گزارشی می دهد با زوج درمانگر کار کند؛ و حتی همسرش

و هدف از این کار کردن این است که همسر آگاه شود از این که در تصمیم گیری عجله نکند

و طبیعتا تا مشکل حل نـشود، نمی شود انتظار روابط عاطفی و جنسی خارق العاده داشت.

نفر مقابل هم توسط مشاور یا زوج درمانگر دیده می شود و همزمان تلاش می شود تا مشکلی که همسرش گزارش داده بررسی شده و اگر هم تایید شود، همزمان روی دو نفر کار می شود.

فقط در این دوره نباید تصمیمی گرفته شود مبنی بر طلاق یا ترک منزل.

قبلا هم گفتم، اینکه می گویند:

“حالا چند روزی منزل را ترک کنید تا خلوتی کرده باشید و فکر کنید نسبت به هم” قابل قبول نیست

مگر اصل مشکل و احتمالات توسط مشاور و متخصص زوج درمانگر بررسی شده باشد.

پس از تجزیه و تحلیل شرایط، یکی دو روزی افراد می توانند خلوتی داشته باشند تا روی تمام گزینه ها از جمله تجزیه و تحلیل های مشاور خانواده یا زوج درمانگر فکر کنند.

گاهی شدت هیجان ناراحت کننده بسیار زیاد است و شخص به اتمام حجت با خودش و خدای خودش رسیده که در زندگی نماند.

مشاور فقط توصیه می کند دست کم از روی این شدت هیجان و ناراحتی، تصمیم نگیرد.

اگر مراجعی بگوید وقتی ناراحتی هم کم می شود، منصرف می شوم، این شخص اصلا گزینه طلاق نیست.

ازدواج هایی که به امید ایجاد احساس در آینده اتفاق می افتد.

شماره 2 به هر حال از آن دسته ازدواجهایی است که هر چه قدر بگوییم بهتر است نباشد، باز هم پیش می آید.

در هر صورت این شیوه، ریسک زیادی دارد و مردود اعلام می کنیم.

ببینم شما دوست دارید با تصمیمی آغاز کنید که 50 -50 ؟ یا می شود یا نمی شود!!؟ 

حالا هم که ازدواج شد ولی علاقه ایجاد نـشد، با این ازدواج خداحافظی می کنیم.

مشکلات ازدواج در سن کم

شماره 3 در مورد کسانی است که در سن کم ازدواج کرده اند و الان می گویند آن موقع نمی فهمیدم ازدواج یعنی چه، و شوهرم دادند.

به غیر از اینکه اینها ممکن است درگیر خشم نسبت به والدین خود باسند، معمولا به شدت احساس ضرر و زیان می کنند.

این دسته از افراد یا تصمیم می گیرند به خاطر بچه زندگی کنند که جای تاسف است یا تصمیم می گیرند جدا شوند که معمولا اگر مشاوری ببیند هیچ جای احساسی نسبت به همسر وجود ندارد، نمی تواند مانع جدایی شود.

گزینه چهارم هم که منجر به فهم این موضوع می شود که دنیای مان زمین تا آسمان فرق می کند

و اگر مشاور هم بعد از بررسیها همین نتیجه را بگیرد، نمی توان دو نفر را کنار هم نگه داشت.

البته وظیفه مشاور یا زوج درمانگر این است که همه احتمالها و گزینه ها را بررسی کند

حتی در صورت لزوم تستهای شخصیتی از همسران بگیرد. 

گاهی تفاوت همسران خیلی فاحش نیست اما از دید یکی از آنها چنین است، باید آگاه سازی انجام شود.

در چنین مواردی ممکن است منجر به طراحی جلساتی برای مشاوره فردی شود.

بچه ها چه می شوند؟

ببینید اگر هیچ احساسی نسبت به همسر وجود نداشته باشد و با جلسه های مشاوره و بررسی همه احتمالات نتوان احساس و علاقه ای ایجاد کرد، ماندن در زندگی توصیه نمی شود.

مگر همسران هر دو انتخاب کنند که بخواهند به این وضعیت ادامه دهند و با هم باشند تا بچه ها بزرگ شوند.

بحثی نیست، اما اگر یکی از همسران دنبال تجربه ی بهتری از همسرداری می گردد

یا می خواهد زندگی پر از احساسی را تجربه کند نمی تواند ادامه زندگی فعلی را توصیه کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *