من با همسرم مشکل دارم!

من با همسرم مشکل دارم!

من با همسرم مشکل دارم!

من با همسرم مشکل دارم! چرا؟

وقتی یک زوچ گله می کنند از اینکه ازدواجشان در ابتدا خوب بوده و به تدریج روابط بین شان ضعیف شده؛ یا می گویند که مثلا در 5 سال اخیر، رابطه شان کیفیت سالهای اول را نداشته، چرا حتما باید زوج درمانگران دخالت کنند؟

چرا حتما باید مشاور خانواده در حل مشکل ورود کند؟

البته که چیز بدی نیست و درست هم هست. اصلا مشاور خانواده و متخصص زوج درمانگر برای همین مواقع است.

ولی نکته مهم چیست؟

معمولا زوجهایی که سالهای زیادی با هم خوب بودند و از زمانی به بعد روابط شان ضعیف می شود، به این معنی نیست که به درد هم نمی خورند.

یا به پایان راه رسیدند.

بلکه در حل یک مساله دچار ضعف شدند .

این گروه از زوجها نیاز به راهنمایی دارند و نباید بگذارند، موضوع کهنه شود. اصلا حیف است که درستش نکنند.

چرا که در این صورت بحرانشان سر از همه جا در می آورد.

فراموش نکنید وقتی ما روی یک خط می افتیم و وارد چرخه ی “عادتی زندگی کردن” می شویم، خلاقیت مان می میرد و هر چالشی را فقط  از یک جهت می بینیم!

انگار که به شدت در حل مشکل خنگ می شویم.

خود را سرزنش نکنید؛ حتی اگر دکتر هستید.

حتی اگر سرشناس ترین آدم شهر هستید.

فقط باید موضوعِ پیش آمده را از دید یکی دیگر نیز ببینید.

حالا ذهن تان باز می شود.

اگر دوستتان به اتفاق همسر به شما مراجعه کند و بگوید بین ما قضاوت کن!

ذهنتان پر از راهکار برای آنها خواهد بود! پرسیدید چرا؟ شنیدید که می گویند: کَـل اگر طبیـب بودی… .

درست است؛

برای خودتان باید به یکی دیگر مراجعه کنید.

تا همین مثال شما و دوست تان تکرار شود!!

برای همین گاهی باید مشکل را نزد مشاور خانواده و زوج درمانگر برد.

چون گاهی باید ذهنمان از پوسته خودش در بیاید.

فراموش نکنید آن جمله مصطلح را بین اغلب ما که می گوییم” من به همه راهکار می دهم، اما خودم ماندم در حل مشکل خودم!!”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *