چه زمانی به مشاور خانواده مراجعه کنیم؟
چه زمانی به مشاور خانواده مراجعه کنیم؟ و اصلا مشاوره تخصصی خانواده برای چه مواقعی است؟
ببینید وقتی صحبت از افسردگی یا اضطراب یک نوجوان می کنیم و بعد می فهمیم که در اثر نحوه تعامل و رابطه با دیگر اعضای خانواده این مشکلات خُلقی ایجاد می شود،
یا از قبل بوده اما اکنون تشدید می شود
جلسه های مشاوره نیاز هست با حضور تمام اعضای خانواده و یا مهمترین آنها تشکیل شود.
مثلا اگر نوجوانی مدتی است مضطرب شده و به دنبال نحوه ارتباط پدرش بیشتر احساس ناراحتی و اضطراب می کند حضور پدر و مادر و نوجوان ضروری است.
گاهی عضوی دیگر در خانواده انتقال دهنده ی بهتر مطلب است و بهتر تجزیه و تحلیل می کند؛
ما حضور او را هم لازم می دانیم؛
چون کمک کننده است و یا ضرورت پیدا می کند نقش و جایگاه او را هم در خانواده بررسی کنیم.
به روانپزشک یا مشاور خانواده مراجعه کنیم؟
اگر نشانه های بالینی مثل سر درد، تپش قلب، بی قراری و امثال اینها که نشانه های بالینی مشکلات خُلقی می باشد، بسیار زیاد است و آزاردهنده شده معمولا مشاور به روانپزشک ارجاع می دهد و سپس کار را دنبال می کند.
اما بسیاری مواقع با تغییر الگوهای ارتباطی اعضای خانواده نشانه های تنش و ناراحتی کاهش می یابد.
در چنین مواقعی توصیه می شود جلسه های مشاوره خانواده پی گیری شود.
برخی مراجعان بعضاً تصور خاصی از مشاوره خانواده دارند و به دنبال اثری از متخصص مشاوره خانواده هستند چیزی شبیه معجزه و تصور اینکه گفتگو و صحبت می تواند اتفاق عجیبی ایجاد کند شاید اثری مثل قرص!
چنین افرادی بهتر است از روانپزشک استفاده کنند و یا نگرش خود را تغییر دهند.
خانواده سیستمی است که مجموعه ای از نقشها، ارتباطها و ویژیگیهای عاطفی بر آن حاکم است.
و مشاور خانواده خوب می بایست در ابتدا به تجزیه و تحلیل نقش افراد، ارتباطها و جایگاه اعضای خانواده بپردازد تا بتواند بهترین تصمیم را بگیرد.
گاهی لازم است کارکرد خانواده و نقش ها دستخوش دگرگونی شود.
و گاها تا بتواند تاثیری بگذارد مدتی طول می کشد.
به هر حال هدف این است که خانواده در تعامل با اعضای خود به بالندگی برسد که به قول ویرجینیا ستیر، خانواده بالنده، نحوه برقراری ارتباط و ارسال پیام را به خوبی یادگرفته اند و قادرند الگوهای سالمی را ایجاد کنند.
