مشکلات دوران آشنایی و پیش از ازدواج
مشکلات دوران آشنایی و پیش از ازدواج آنقدر زیاد است که هر بار و در هر مطلب به برخی از آنها می پردازیم.
شما عزیزان می توانید مطالب مشابه این موضوع را در وبلاگهای کلینیک و یا بخش بلاگ همین سایت مطالعه کنید.
مخاطب این مقاله چه کسانی هستند؟
-کسانی که در دوران آشنایی هستند و مشکلاتی را در زمینه شناخت پارتنر خود و خانواده یا تفاوتهای فرهنگ تجربه می کنند.
-کسانی که قرار است وارد دوران آشنایی شوند و “خواستگاری” را راه بدهند.
بخش اول مقاله:
در این مقاله می خواهیم به مشکلاتی بپردازیم که در رابطه با پارتنرمان و خانواده اش تجربه می کنیم و برایمان سوال می شود که آیا باید به این رابطه “نـــه” گفت؟ یا ادامه داد؟
برای روشن شدن موضوع از مثالهای واضحی استفاده می کنیم.
و دو موضوع را در دو بخش مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم
اول از همه رفتارهای عادتی
مثل سیگار کشیدن یا مشروب خوردن
گاهی برخی اطلاعاتی که با آن مواجه می شویم کاملا روشن است، مثل سیگار کشیدن، مشروب خوردن؛
یعنی با کسی وارد رابطه می شویم که می گوید من سیگار می کشم، یا حتی خودمان این موضوع را کشف می کنیم.
به هر حال پاسخ روشن است که اگر ما در معیارهای ذهنی خود و خانواده چنین رفتارهایی را نمی پسندیم، بگوییم “نــــه“
البته نکته های ظریفی در همین مثال وجود دارد! که به آن می پردازیم:
مثلا برخی می گویند من همیشه سیگار نمی کشم؛
هر از گاهی، در طول روز شاید دو نخ، سه نخ، یا همیشه مشروب نمی خورم، هر از گاهی اگر مهمانی و جمعی از دوستان دور هم باشیم.
حتی می گویند: می توانی از همکاران یا دوستانم بپرسید(جهت کسب اطمینان)
برخی اینجا از ما می پرسند: آیا راست می گوید؟
آیا ممکن است در آینده این شخص سیگاری شود؟
آیا همبن الان دارد چیزی را از من کتمان می کند؟
پاسخ به این سوالها هم می تواند منفی باشد و هم مثبت؛
سخت ترین قسمت ماجرا این است که باید به روشی و دیدگاهی اعتماد کرد و جلو رفت و یا قاطع ایستاد.
اگر شما و خانواده تان سنتی هستید و رابطه سنتی است، بخش زیر را بخوانید:
اول اینکه باید قادر باشید بر اثر تحقیقات و پرس و جو به این پاسخ برسید که آیا پارتنر شما مشکل مورد نظر را به شکل مستمر دارد یا خیر!
اگر پاسخ مثبت است قید رابطه را بزنید.
اگر پارتنر شما بگوید من هر از گاهی سیگار می کشم یا مشروب می خورم ولی ترک می کنم،
و شما رابطه ای سنتی دارید و از طرفی به شدت مخالف سیگار و مشروب هستید،
با این ویژگی (سنتی بودن) نمی توانید طولانی مدت در رابطه بمانید و از سوی خانواده تحت فشار برای عقد هستید، این رابطه به درد شما نمی خورد.
چون پاسخ هایی مثل وعده ترک دادن، دو طرز پاسخ بیشتر ندارد:
یا ترک رابطه
یا طولانی کردن رابطه و بیشتر شکل “دوستی داشتن” و آزاد بودن از قید و بندهای سنتی تا آنچه که هست بر شما آشکار شود.
رابطه ای که بتوانید راحت رفت و آمد کنید و به شکلی زندگی کنید تا کمک کند حقایق بر شما آشکار شود.
از معایب طولانی شدن، مشکل وابستگیهای عاطفی اش است.
برخی می گویند:
اینکه کاری ندارد، ممکن است افراد مسائلی مثل سیگار و مشروب را برای مدتها کنترل و پنهان کنند.
بله درست است.
همانطور که گفتم اگر برای شما و خانواده سیگار نکشیدن و مشروب و چنین چیزهایی بسیار مهم هست،
از این رابطه و روزه شک دار گرفتن، خود را خلاص کنید و جواب نه بگویید.
اگر دست و دلتان می لرزد، احساسی شده اید! پس خطرهایی بر سر شما وجود دارد.
یکی اینکه پارتنر شما بفهمد شما کوتاه آمده اید چون دوستش دارید، این خطر وجود دارد که خیالش جمع شود که پس با همبن موضوع شما کنار می آیید.
در نتیجه با خیالی آسوده کارش را ادامه دهد.
دوم اینکه کمی بعد(چند ماه… چند هفته یا به هر حال پس از ازدواج) منطق تان بر احساس غلبه کند و بفهمید نکته مهمی را نادیده گرفته اید.
نکته بسیار ظریف دیگر:
غالبا همه ی ما پس از ازدواج ، مشکلات شخصی و خانوادگی پارتنرمان را بیشتر لمس می کنیم؛
اگر الان بر سر معیارهای خود(صرفا یعنی سیگار و مشروب و حتی مصرف هر از گاهی مواد مخدر) کوتاه آمده باشید،
بعدا همه ی ما در زندگی مشترک نقطه ضعفهای اخلاقی، شخصیتی و خانوادگی مان برای یکدیگر کاملا آشکار می شود و دیگر،
غیرقابل تحمل می شود.
آن موقع می گویید: این همه مشکل وجود دارد، مشروب و سیگارش را هم ترک نکرده!
اینجا منطقتان به کار افتاده، اما دیر!
نتیجه:
یا با غر زدن و ناسازگاری به رابطه ادامه می دهید یا همسرتان مشکلاتی مثل سیگار و مشروب را ترک می کند یا شما با این رویه سازگار شوید.
ولی چون ریسک سپردن این موضوع به آینده بسیار خطرناک و پراسترس است،
ترجیح می دهم بگویم لطفا همان ابتدای راه بدانید چه می خواهید، چه معیارهایی دارید، آیا خط قرمز است برای خود و خانواده؟
که ادامه ندهید.
این همه تحلیل کردم صرفا برای اینکه جوانب مختلف را به اتفاق هم دیده باشیم.
اما بخش دوم
نگرشها
در مورد رفتارهایی است که وقتی شما با پارتنر خود زمانی را برای با هم بودن صرف می کنید،
با آن مواجه می شوید در واقع کم کم این شخص، خانواده، قواعد و رفتارها و نگرشهای آنها را می شناسید.
موضوعاتی مثل این که می گویند با کسی آشنا شده ام که پدر خانواده و بیشتر مردها در این خانواده به چند همسری گرایش دارند،
یا عملا خیانت کرده اند یا شوخی آن را بر سر زبان دارند، با این ها چه می شود کرد؟
موضوع صرفا خیانت و چند همسری نیست، بلکه هر موضوعی که یک “گرایشِ نگرشی خاص و فراگیر “را در خانواده پارتنر شما شامل شود
مثل همین مثالی که زدیم؛ یا نگرش در مورد زن و نقشش در جامعه
بنابراین ما با دو موضوع مواجه هستیم:
نگرش و رفتار
وقتی کسی از ما می پرسد که از کجا معلوم، پارتنر من که در آینده ممکن است نقش همسری داشته باشد از چنین نگرشهایی تبعیت نکند.
خب، پاسخ این است که در وهله اول، دوره آشنایی را گذاشته اند برای پی بردن به این موضوع و اینکه اگر تفاوت در نگرش و طرز تفکری باشد همان ابتدا راهمان را تفکیک کنیم
دوم تحلیل و راهکار
انسانها درباره هر چیزی نگرشی دارند.
مثلا “شبکه های مجازی باعث شده مردم کمتر باهم حرف بزنند” یا داشتن شریک جنسی متعدد برای حفظ روحیه در زندگی مشترک لازمه”
ما می توانیم از جمله معروف جان لاک فیلسوف انگلیسی تبعیت کنیم که می گوید “اعمال انسانها بهترین مفسر افکارشان هستند.”
بنابراین وقتی با کسی آشنا می شوید که یکی از مثالهای فوق را در کردار آن شخص یا خانواده دیده اید،
می توان به سلامتِ نگرش آن شخص یا خانواده تردید کرد.
لذا اگر با کسی آشنا شده اید که به من مشاور می گویید:
چند همسری یا خیانت با پنهان کاری در آن فرهنگ یا خانواده رایج است در واقع دارید می گویید اعمال آنها مفسر افکارشان است.
و از سوی دیگر هر چه نگرش، بیشتر به رفتار ربط داشته باشد، رفتار را بیشتر پیش بینی می کند.
دقت کنید ما داریم صحبت از موضوعی می کنیم که رایج بودن(به معنی فراوانی رفتار یا نگرش) ویژگی بارز آن است.
نه اینکه چون یک بار چیزی دیده ایم یا شنیده ایم کل رابطه را بر هم بزنیم.
پس یکی از ملاکهای ازدواج ما آشکار شد:
آن این است که آنقدری در رابطه باشیم که بفهمیم نگرشهای غالب در آن خانواده چه هست،
رفتارهایی که می بینیم آیا به نگرش و طرز تفکر ارتباطی دارد
و اگر متوجه شدیم که به دنبال نگرش یا نگرشهای خاصی، رفتارهایی اتفاق می افتد که مرتبط به نگرش است،
می توان نتیجه گرفت که وقوع رفتار می تواند در آینده و سالهای پس از ازدواج پیش بینی پذیرتر باشد.
این توضیح، پاسخی است برای این سوال که چقدر یک مشکل می تواند در آینده احتمال تکرار داشته باشد.
احتمال تکرار را از زاویه ی دیگر می توان بررسی کرد و آن چیزی نیست جز آزمونهای شخصیتی
آزمونهای شخصیت
برخی ویژگیهای شخصیتی مثل “تاثیر پذیری” می تواند افراد را نسبت به وجود برخی نگرشها در یک جامعه(خانواده، دوستان) و در نتیجه تبعیت از آن آسیب پذیر کند.
پس می بایست آنقدر از پارتنر خود شناخت داشته باشید که بدانید این ویژگی در او چقدر وجود دارد.
اگر قادر به شناخت نباشید، مشورت با مشاوران و تحلیل شخصیت کمک کننده است.
سن و شدت نگرش
این دو، دو خصوصیت مخاطب هستند که تعیین می کند آیا پیام موثر واقع خواهد شد یا خیر؛
زیرا جوانترها بیش از مسن ترها احتمال دارد نگرش شان عوض شود.
همچنین نگرشهای ضعیف تر ، راحت تر تغییر می کند و نگرشهای شدیدتر، خشک تر و نامنعطف تر هستند.
بنابراین تنها یکی از علتهای مخالفت با ازدواج در سن پایین، همین نگرشهای ضعیف یا احتمال تغییر نگرش هست.
همین موضوع باعث می شود والدین به تکاپو بیفتند و در مورد ازدواج فرزندشان مداخله کنند.
اقتضای والدین، کنترل گری است و این امر در سن پایین فرزندان شان امکان پذیر است.
و وقتی بچه ها در سن بالاتر ازدواج می کنند غالبا والدین در تغییر نگرش، بُـرش خود را از دست می دهند و دو اتفاق می افتد:
یا خود را با شرایط سازگار می کنند یا به مریضی می زنند
به این طریق احساس گناه را در بچه ها تحریک کنند، بلکه فرزندانشان را “حرف گوش کن” خود نمایند
و به این طریق مانع از شکل گیری “بالغ” شخصیت می شوند.