مگر چندبار می توانید ازدواج کنید؟
مخاطب مقاله ی مگر چندبار می توانید ازدواج کنید؟ چه کسانی هستند؟
عموم کسانی که قصد ازدواج دارند و مهم تر از همه کسانی که برای بار دوم قصد ازدواج دارند.
شاید مقابل مشاور بنشینید و بگویید:
دفعه اول سنم کم بود، ازدواج کردم.
بچه بودم، خانواده ام شوهرم دادند.
شدیدا عاشم بودم، حرف منطق را نمی شنیدم.
غرور داشتم طلاق را برای خودم نمی دیدم.
هر چه بوده، گذشت. الان بچه نیستید، خانواده قاعدتا دیگر نباید چیزی یا کسی را تحمیل کنند،
جرات لازم را برای استقلال دارید، منطقی عاشق می شوید و چیزهایی از این قبیل، به هر حال از این جا به بعد، فرصتی برای تکرار ندارید.
چرا که آسیبها بیشتر می شود، سن تان بالاتر می رود، انعطاف پذیری تان کم تر می شود و محدودیتهای دیگری را تجربه می کنید.
پس چشمها را خوب باز کنید، تحت تاثیر حرفی، احساسی حتی پول قرار نگیرید که کلاه تان پس معرکه خواهد بود.
و نکته های زیر را رعایت کنید.
-وقتی با کسی آشنا می شوید که یک بار همسرش را طلاق داده، حتما دلیل طلاق را بپرسید.
در ابتدا خوب شنونده باشید، اطلاعات را به مشاوری انتقال دهید و در این خصوص با مشاور رایزنی کنید.
معمولا هیچ کس نمی گوید من بد بودم که زندگی ام به جدایی رسید، همیشه دیگری بد است؛
پس باید فرصت محک زدن آنچه می شنویم را داشته باشیم.
-گاهی در مطالب ارائه شده در مورد جدایی، “اطلاعات” به شما ارائه می شود؛
دقت کنید چه می گویم، اطلاعات؛
اما گاهی احساس می کنید آنچه به شما ارائه می شود اطلاعات نیست، یکسره هیجان و احساس است و مطالب بار هیجانی دارد.
سوگیری شده است؛
مثل اینکه همسرم بد بود، دست بزن داشت، جیغهایی می کشید که همه همسایه ها از خانه هایشان بیرون می آمدند و غیره،
چند بار قرصهایی در جیب همسرم پیدا کردم . …
به نظر اطلاعات ارائه شده افراطی است، غلو شده ست و چیزی شبیه به این
طوری که اگر با خود بگویید:
اگر جای من الان یک آدم منطقی می بود، چگونه به این شنیدنیها واکنش نشان می داد؟
نمی گویم شما منطقی نیستید، شما در داخل گود احساس و هیجان آشنایی هستید،
لازم است از خود بپرسید اگر جای من یک آدم منطقی این جملات را می شنید چه فکر می کرد؟
طبیعتا پاسخ این است که مگر می شود همسر این شخص بی دلیل جیغ بکشد؟ بی دلیل بزند بی دلیل بد باشد و …
البته کسانی که جمله های فوق را می گویند، خیلی ظریف این نکته را بیان می کنند که
“البته من هم حتما مقصر بودم” ولی خیلی زود به این جمله می پردازند:
” ولی دلیل نمی شود او چنین کارهایی بکند…”
بنابراین باید روی شخصیت این فردی که با شما آشنا شده و این مشکلات را پشت سر گذاشته تحقیق کرد.
دوره آشنایی با چنین فردی نمی تواند کوتاه باشد.
افراد دشوار در یک رابطه آشنایی
-افرادی که مبهم هستند، مبهم اطلاعات می دهند،
نمی خواهند در مورد زندگی گذشته و مشکلات قبلی که منجر به طلاق شده حرف بزنند، گزینه مناسبی برای ازدواج یا ارتباط نیستند.
دست کم حتما باید چنین اشخاصی مشاوره و پروسه سنجش و تحلیل شخصیت را قبول داشته باشند،
مگر نه شما را از ادامه ارتباط بر حذر می داریم.
اگر چنین شخصی اصرار به ازدواح زودهنگام دارد، خطر را جدی بگیرید.
-اگر به جای آن شخص والدینش مرتب با شما صحبت می کنند و انگار نقش “جاده صاف کن” زندگی و مشکلات فرزندش را دارند،
مراقب باشید، این اصلا درست نیست.
-برای دستیابی به اطلاعات عجله نکنید،
برخی به خصوص خانمها چنان با شتاب لیست سوالهایی را می پرسند که انگار مصاحبه استخدامی است.
-زمان را زیاد کنید، خود واقعی تان را نشان دهید و هر چه آرامتر باشید راحت تر سوال به ذهن تان می آید.
-هر کدام از شما که یکبار جدایی را تجربه کرده اید، نباید بسیار زودهنگام وارد زندگی یا رابطه جدیدی شوید.
گفته اند حدود 2سال باید از جدایی گذشته باشد.
عدد دقیقی نداریم ولی بازه زمانی زیر یک سال هم خوب نیست. به خصوص اگر طرف مقابل شما از زندگی قبلی فرزندی داشته باشد.
-اگر با شخصی مواجه هستید که از این صحبت می کند
یا شما کشف کرده اید که به غیر از یک بار ازدواج، سابقه عقدهایی داشته که بر هم خورده، حتما دست نگه دارید و با مشاوری در میان بگذارید.
(قبل از وارد شدن به رابطه احساسی)