با بلاتکلیفی چه کنم؟
گاهی این حس آزارمان می دهد که با بلاتکلیفی چه کنم؟
در بلاتکلیفی چه اتفاقی می افتد؟
شاید تمام تلاش شما این هست که همواره نسبت به حوادث زندگی به اطمینان خاطر برسید.
شاید همیشه سعی می کنید تا کوچکترین ابهامی در زندگی تان باقی نماند
و اگر با بلاتکلیفی و ابهامی مواجه هستید شاید با مشروب خوردن و سیگار کشیدن های بی وقفه تلاش می کنید به این بلاتکلیفی فکر نکنید.
منظور از بلاتکلیفی چیست؟
یعنی پیامدها و نتایج یک کاریا حادثه برایمان مشخص نیست.
و آنجایی بلاتکلیفی مشکل به حساب می آید که شما بخشهایی از زندگی را مشخص کرده اید
مثل ازدواج، تصمیم برای طلاق، شغل و سلامتی و دوست دارید در مورد آن به اطمینان خاطر برسید.
چنان پارتنر خود را دوست دارید که نمی توانید کمی صبر کنید، تا او تصمیمی برای زندگی اش بگیرد، بلاتکلیفی به شدت آزارتان می دهد.
همسرتان مدتی است به خانه پدر و مادرش رفته چون از شما آسیب دیده است،
او نیاز به زمان دارد تا تصمیم بگیرد ولی شما نمی توانید این خلوت او را بپذیرید.
نگرانی به اوج خود می رسد.
افراد نگران بلاتکلیفی را پدیده ای منفی می نگرند.
اما واقعیت این است که بلاتکلیفی بخشی از زندگی است و نمی شود با آن مبارزه کرد.
چون در هر کاری بلاتکلیفی وجود دارد.
در نتیجه توصیه می کنم به دنبال حذف بلاتکلیفی نباشید که آب در هاون می کوبید.
درعوض، فکر کنید که گاهی باید از روال زندگی کمی فاصله بگیرید،
بگذارید زندگی کار خودش را بکند، این قدر لازم نیست همیشه و همه ی لحظات سکاندار زندگی باشید.
گاهی باید به گونه ای دیگر بیندیشید مثل افکار زیر به جای آنچه که تاکنون فکر می کردید
یادگیری تحمل بلاتکلیفی
با خود مرور کنید:
-هیچگاه نمی توانم به اطمینان خاطر برسم.
-ممکن است این اتفاق بیفتد ممکن است هیچ چیز پیش نیاید، نمی دانم.
-پیش بینی آینده، ناممکن است.
-هر اتفاقی بیفتد می توانم با آن کنار بیایم.
-خطر، بخشی از زندگی است چه بخواهم چه نخواهم.
-هیچ کس نمی تواند خاطرش صد در صد جمع باشد.
-هر احتمالی وجود دارد.
-تا روشن شدن موضوع من می توانم از بخشهای دیگر زندگی ام لذت ببرم.
به این طریق شما حتی با اضطراب ناشی از بلاتکلیفی مبارزه می کنید.