چه زمانی همسران به مشاوره نیاز دارند؟
چه زمانی همسران به مشاوره نیاز دارند؟ بهترین زندگی ها هم هیچ وقت با یک روال خوب و زیبا پیش نمی رود.
به دنبال تفاوتهای فردی همسران با هم، خطر یکنواختی، عادت شدن، افتادن در چاله روزمرگی و در نهایت عدم توانایی درک متقابل، شایع ترین گزارشهایی است که به خاطر آن نیاز به مشاوره و زوج درمانی حس می شود.
عمده ترین جمله هایی که از مراجعان می شنویم که ضرورت مراجعه آنها را به مشاور نشان می دهد، چیست؟
-وقتی به این نتیجه می رسند که حرفشان برای هم تکراری است، شکایتها فقط تکرار می شود، بدون راه حل.
-وقتی به این نتیجه می رسند برای آغاز صحبت در مورد مشکل، موضوع را عوض کنند.
(کوتاه مدت اشکالی ندارد)
-وقتی میزان احساسِ خوب شان نسبت به هم از اوایل ازدواج تا الان روند نزولی داشته.
-وقتی حرفی برای گفتن ندارند.
(به خصوص زوجهای جوان)
-وقتی بیان مشکلات از طرف همسری که ناراحت است به یک “شیوه عادتی و تکرار شونده” اتفاق می افتد.
(بیشتر شبیه غر زدن است تا بیان مشکل)
زندگی همسران سخت تر از گذشته
اعتراف می کنیم که زندگی همسران سخت تر از گذشته شده.
منظور از گذشته، اختلاف در حد یک دهه هست.
زمانی برخی اساتید مشاوره روانشناسی شیوه کارشان کوتاه مدت بود و حتی معتقد بودند که در یک الی دو جلسه می توان کار را تمام کرد و از آنجا به بعد بر عهده مراجع است که از محتوای جلسه، بهره ببرد.
الان هم می شود از این رویکرد استفاده کرد.
اما کمتر به کار می آید و زندگی هر زوجی که مراجعه می کند تبدیل شده به یک پرونده تمام عیار.
و هر حرکتی و فرمولی که به یکی از زوجها پیشنهاد می دهیم جوری به نظر می رسد که انگار پای یک شطرنج نشسته ایم و به تمام حرکات باید دقت کرد.
توقعات همسران از یکدیگر
توقعات و انتظارات همسران از یکدیگر جنبه های بسیار زیادی به خود گرفته است.
- حقوقی
- مادی
- عاطفی
- خانوادگی
شدیدا، ذهن و روان یکی نیاز به فاصله گرفتن از همسر پیدا کرده و دیگری شدیدا نیاز به توجه!
حال، برقراری تعادل کاری دشوار شده، تا به نیاز یکی توجه می کنیم، دیگری به شکلی می گوید پس من چی!؟
بنابراین بر عهده گرفتن پرونده یک زوج، مثل یک پروژه ای شده که مدتی قابل توجه مشاور یا زوج درمانگر را درگبر خواهد کرد.
برای همین وقتی دو نفر با سن و سال کم برای ازدواج مراجعه می کنند به جای استقبال، تعجب می کنیم.
لذا جلسه های مشاوره و روانشناسی همسران گاهاً کاری زمان بر می شود و همه با هم باید همکاری کنند.
حال، کسانی که به دنبال پیدا کردن مقصر و محق بودن و نبودن هستند، اینها دیگر، از مرحله پرتند.
زیرا باید اول روی ذهن و اندیشه اینها کار کرد که این طرز تفکر را رها کنند بعد وارد مشکل شان با همسر شد.
بنابرابن حل مشکل فقط همکاری خوب همسران را می طلبد.
مگر نه آب در هاون می کوبند.
به امید اینکه با همکاری یکدیگر بسیاری از مسائل که به شکلی ساده قابل حل هستند، با لج بازی و متوقع شدن و کج فهمی پیچیده نشوند.