مؤلفه های عشق سالم
باید باور و شناخت صحیحی از مؤلفه های عشق سالم به دست بیاوریم، موضوعی که بحث برانگیز است اما، جذاب! زیرا شناخت هر چه بیشتر آن کمک به پایداری زندگی زناشویی می کند.
شناخت درست و عمیق از یکدیگر
برای عشق ورزیدن به یکدیگر باید نفر مقابل، به خوبی شناخته شود.
در عشق سالم، فرد را به خاطر خودش می شناسند و دوست دارند نه به خاطر صرفا ویژگیهای جسمانی، ثروت و چیزهای دیگر؛
در عشق سالم، یک فرد با تمام نقصها و عیبهایش دوست داشته می شود.
(به نکته مهارتی 1 در پایان مطلب توجه شود) و به خاطر آن چیزی که ممکن است در آینده به آن تبدیل شود، مورد لطف و محبت قرار نمی گیرد.
احترام به یکدیگر
در عشق سالم، فرد فقط به دلیل اینکه بخشی از آروزهای برآورده نشده طرف مقابل است مورد احترام قرار نمی گیرد.
علاوه بر این، به دلیل اینکه کاملا شبیه به هم هستند نیز مورد توجه قرار نمی گیرد.
فرد مقابل به خاطر متمایز بودنش، مورد عشق و علاقه قرار می گیرد نه فقط به خاطر تفاوتهایش.
در عشق سالم هر گونه تلاش برای تغییر طرف مقابل نشانه بی احترامی است.
در عشق سالم، شرطی وجود ندارد؛ مثل اینکه به شرطی دوستت دارم که فلان کار را انجام بدی…
پذیرش یکدیگر
پذیرش نیز مانند احترام است.
در حالت پذیرش، برای تغییر فرد مقابل، تلاشی صورت نمی گیرد.
با این حال، پذیرش فرد مقابل به معنی پذیرش رفتارهای ناسالم او نیست.
به مثال زیر دقت کنید:
پریسا مشکلی در پذیرفتن علاقه مفرط همسرش به تماشای فوتبال ندارد.
باورپذیر است زیرا می داند که واقعیت دارد.
با این وجود موافقت با این حد از تماشای تلویزیون برایش سخت و خسته کننده است.
برخی تصور می کنند که وقتی صحبت از پذیرفتن یک رفتار خاص یا موقعیت می شود، پس حتما باید کاملا شاد و راضی باشیم.
خیر؛
پذیرش نه به معنای تسلیم شدن است و پذیرفتن بی چون و چرا ، چرا که اراده ی بیشتری در آن است و نه به معنی نداشتن احساس نارضایتی.
اول از همه اینکه شما تصمیم گرفته اید، انتخابی کنید، پس به گزینه ای خوشامد گفتید.
هیچ کس شما را مجبور به این کار نمی کند.
فقط خودتان هستید که انتخاب می کنید در رابطه بمانید یا نمانید.
بنابراین آیا انتخاب می کنید که به طور رضایت مندانه، تمامیت همسر یا پارتنرتان را دریافت کنید.
اعتماد و صداقت
اعتماد و صداقت، دو روی یک سکه اند. اگر چه از نظر مفهوم با یکدیگر متفاوتند. اعتماد مبتنی بر صداقت است.
یعنی اینکه شخص به تعهدات خود همیشه و همه وقت وفادار می ماند.
صداقت یعنی اینکه شخص مطالب درست و حقیقی می گوید و قصدش فریب دیگری نیست.
تمایز از خانواده
عشق سالم، تنها بین افرادی به وجود خواهد آمد که به گونه ای موفقیت آمیز از مراقبان اولیه و خانواده اصلی متمایز شده باشند و هویت مثبتی برای خودشان تشکیل داده باشند.
و چنین هویتی را در ساختار شخصیتی خود یکپارچه کرده باشند.
در عشق سالم هر دو طرف تمایز ظریف بین “مسئولیت پذیری نسبت به همسر” و “مسئولیت پذیری برای همسر” را درک می کنند.
و در نهایت اینکه رابطه عاشقانه نیازمند درجاتی از وابستگی متقابل است.
این وابستگی متقابل به شیوه ی بیمارگونه نیست و بیشتر شبیه قابلیت اطمینان است؛ یعنی اعتماد.
طرفین اطمینان دارند که همسرشان برای ارضای نیازهای یکدیگر به قراردادهای ارتباطی شان وفادارند.
پس تکلیف اختلاف نظر و بحثهای بین فردی چه می شود!؟
مشکل و اختلاف نظر، مولفه ی طبیعی و جدایی ناپذیر هر ارتباط طولانی و متعهدانه است.
چنین مسائلی نباید در صمیمیتِ پایدار زوجین مداخله کند.
اما طبیعتا می تواند برای مدتی روی لحظه های صمیمی زوجین تاثیر بگذارد.
این همسران هستند که باید تنشها را مدیریت کنند تا تاثیرگذاری پایدار نداشته باشد.
در واقع ما پس از ازدواج پذیرفته ایم که تعارضها جزء ناخوشایند زندگی با انسانی دیگر است.
تعهد نسبت به فرد مقابل به هنگام تعارض، نقش مهمی ایفا می کند.
در رابطه ی توام با عشق سالم هر دو طرف متعهد می شوند که مشکلاتشان را حل کنند، تفاوتها را بپذیرند و درباره تعارضها گفتگو کنند به طوری که در پایان گفتگو احساس نکنند مغبون شده اند.
نکته مهارتی 1: به این جمله که در مطلب فوق گفتیم که:
در عشق سالم، یک فرد با تمام نقصها و عیبهایش دوست داشته می شود، نباید چنین ساده نگاه کرد که معنی اش این است که اگر من اخلاق و رفتار بدی دارم و اگر نفر مقابل من، من را دوست دارد، پس من تلاشی برای برطرف کردن ضعف هایم نمی کنم.
بارها شنیده ایم از مراجعان که گفته اند:
مگر تو نگفتی من را همین طور که هستم دوستم داری!؟
چرا گفته شده ولی نه به این معنی که تو بسط بنشینی و من مجبور باشم اخلاق گند تو را تحمل کنم!