وابستگی به خانواده

وابستگی به خانواده

وابستگی به خانواده

متاسفانه سالهاست که برخی دوستان ما حتی با وجود سوابق کاری چندین ساله، از طریق شبکه های اجتماعی به موضوع وابستگی به خانواده در زمان ازدواج می پردازند،

اما چگونه؟

حتی با استناد به صحبتهای روانشناسان زبده و صاحب نام استقلال را پیش از ازدواج ضروری می دانند.

و از هر گونه وابستگی به خانواده به عنوان خط قرمز یاد می کنند.

از همه بدتر مردم هم با مطالعه ی این بحث ها، به خصوص دختران و پسران جوان این را معیاری برای ازدواج درنظر می گیرند.

البته که این معیار “خوب” ولی، “ایده ال” هست که ما زمانی را برای ازدواج در نظر بگیریم که مستقل شده باشیم.

اما به راستی معیار “استقلال کامل مالی” در شرایط کنونی امکان پذیر است؟

خیر،

پس ازدواج نکنیم؟

باز هم خیر

اما ازدواجی که بپذیریم ظرفیت و استعداد تغییر و رسیدن به استقلال را داشته باشیم و تلاش برای تغییرمان مشهود باشد نه در حد حرف؛

خط قرمزها بدون توجه به فرهنگ خانواده های ایرانی، صرفا یک تئوری است.

برای این منظور توجه شما را به پیشینه های فرهنگی و تجربی، جلب می کنم.

شما در سرزمینی زندگی می کنید که نه صرفا تعلق خاطر، بلکه وابستگی، جز تار و پود روابط خانواده هاست.

از فیلمهای کهن ایرانی گرفته تا فیلم “مادر” اثر مرحوم حاتمی، تا نوع زندگی مردم، که در هر گوشه و کناری از این سرزمین هستند

وابستگی را با زبانِ آداب و رسوم خود نشان می دهند.

بله، این وابستگی گاهی آسیب زاست، اما نه اینکه بگوییم تا این تفکرات باشد نمی توان ازدواج کرد.

وابستگی و خانواده های ایرانی

وابستگی به خانواده با جان این مردم عجین شده است.

اما ازدواجی را قبول داریم که افراد بپذیرند این ویژگی را از طریق روانشناسان و مشاوران بسنجند،

جایگاه خود را ارزیابی کنند،

بدانند در صورت بروز مشکل در خانواده والدینیِ خود، عکس العملشان طبیعی است

یا از روی وابستگی و سپس در صورت صلاحدید ازدواج کنند یا بپذیرند برای تغییر پیش قدم شوند.

اگر نه جز کشمکش، مشاجره ، ناراحتی و طلاق چیزی از این زندگی عایدشان نمی شود.

وقتی از روی وابستگی باشد، مثل آن جمله ی معروفی می شود که متاسفانه از سوی برخی مردان ناآگاه می شنویم که می گویند:

پدر و مادر تکرار نشدنی هستند ولی همسر تکرار شدنی است!

پیشتر گفتم وابستگی به خانواده با جان این مردم عجین شده و نمی توان با تئوری های موجود آن را زدود.

از تجربه کار در مناطق نفتی، خوب به یاد دارم که کارکنان طرح اقماری نفت که نیمی از ماه را نزد خانواده نیستند این وابستگی را به خوبی لمس کرده اند.

زمانی که ما در آن مناطق نفتی کار می کردیم کافی بود تا امکان حضورمان در جمع خانوادگی و در یک مراسم خاص مهیا نشود،

حتی با وجودی که می دانستیم مراسمی دیگر و مناسبتی دیگر خواهد بود که جبران کند و به این طریق خودمان را آرام کنیم

اما کاملا نارضایتی و وابستگی و ناکافی بودن مباحث روانشناسی برای پاسخگویی به نیاز پرسنل در آرام کردن و راضی کردن آنها آشکار بود.

همه ی این کارکنان نفت می دانند نیروهای خارجی که در منطقه کار می کنند راحت تر از ایرانی ها با این موضوع کنار می آیند.

اما مردم خودمان، دلشان، یادشان و فکرشان در خانه است تا در منطقه و چهارده روز کار و دوری و این یعنی وابستگی

وابستگی به خانواده

خط قرمزها تا کجا ترسیم شده اند!؟

نگارنده قویا بر این باورم که تلاش روانشناسی برای جا انداختن استقلال قبل از ازدواج با توجه به فرهنگ و وابستگی عمیق فرهنگی در خانواده ها و قومیتها، بی نتیجه خواهد ماند

به خصوص اگر تاکید این باشد که پیش از ازدواج باید وابستگی تمام شده باشد

و این وابستگی یعنی خط قرمز، مخالفم و امکان پذیر نیست.

اما همانطور که گفتم باید به افراد یاد بدهیم میزان وابستگی به خانواده خود را بسنجند،

تعریف آن را بدانند و بخش های آسیب زای آن را بشناسند،

ما هنوز در برخی فرهنگ ها، بخشی از تظاهرات فرهنگیِ وابستگی را داریم که اگر نباشد، ازدواج شکل نمی گیرد.

آنچه که در طی12 سال گذشته در کلینیک دریافتم

اغلب افراد در بهترین حالت ممکن پس از ازدواج و در طی سه الی پنج سال نخست زندگی با مشکلات وابستگی مواجه می شوند

و فرصت خوبی است که بهره برداری کنند

و در جهت رفع بخش های مشکل آفرین آن بکوشند، نه اینکه بدتر کنند.

اگر چه ریسک این هست که ممکن است طی برخوردی شرایط به تنش های جبران ناپذیر برسد

ولی به هر حال مشخصا برخی آموزشها به بعد از ازدواج موکول شده پس باید از آن بهره برداری کرد.

وابستگی مالی به خانواده

تا اینجا صحبت بیشتر در مورد وابستگی عاطفی بود

در خصوص وابستگی مالی ما با وضعیت دیگری مواجه هستیم

و باز طبیعتا در خصوص تامین مالی خانواده قاعده بر این است که فردی که قصد ازدواج دارد قادر به تامین هزینه های زندگی باشد.

اما استقلال مالی چه معنایی دارد؟

اگر منظور استقلال در تامین مسکن و هزینه هایی بالاتر از سطح اولویتهاست، خیر؛

در شرایط فعلی این تعریف توقع نابجا بوده و مانع از تشکیل زندگی مشترک می شود.

اگر کسی بتواند با سطح درآمدی مناسب و با استعداد و توانایی در ارتقای مالیِ خود تشکیل زندگی بدهد

ولو ، مسکن شخصی نداشته باشد، جلوگیری از ازدواج، اشتباه است.

امروزه بسیاری از خانواده ها برای به جلو انداختن زوجهای جوان در ازدواج به نوعی کمک می کنند و بسیاری،  از این همبستگی پیشرفت کرده اند.

چنین روابطی آسیبی به همراه ندارد.

این قابل توجه برخی که در شرایط فعلی جامعه می گویند افراد برای ازدواج باید استقلال مالی هم داشته باشند.

اشاعه این طرز تفکر از سوی برخی ، خطر گسترش سبکی از زندگی را به دنبال دارد که تجرد ، ازدواج سپید و روابط بی بند و بار نوع بارز آن است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *