چرا خانمها طلاق می خواهند؟
چرا خانمها طلاق می خواهند؟ همه چیز برایش فراهم کرده ام! هیچی کم نگذاشته ام! من که زنها را نمی فهمم یا بهتر بگم، آخرش نفهمیدم اینها چه موجوداتی هستند.
بله حق دارید!
ظاهرا برای کسی که این جمله ها را بر زبان می آورد، زنها موجوادت عجیبی هستند.
البته گاهاً توقعات خانمها و امواج احساساتشان به نظر می رسد فهم آنها را توسط مردمان سخت می کند. خلاصه اینکه هر چه برایشان می گذاریم کم است.
مخاطب این مطلب کیست؟
مخاطب این مطلب مردهایی هستند که هیچ چیز برای زندگی کم نگذاشته اند(از دید خودشان)!
من(مشاور) اوایل کارم باور می کردم اگر زنی زنگ می زد و می گفت می خواهم طلاق بگیرم، فکر می کردم راست می گوید و قصدش جدی است.
اما وقتی به همراه همسرش به کلینیک می آمد از بی توجهی همسرش شکایت داشت.
به هر حال هر چه بود به ستوه آمده بود اما نه در حدی که بخواهد طلاق بگیرد.
مرد چه چیزی را باید بفهمد؟
مشکل اینجاست که بخش منطقی مغز آقایان مسائل را خیلی منطقی می بیند.
تامین مالی و توانایی در این زمینه خیلی خوب است.
هیچ زنی هم بدش نمی آید.
اما آیا قادریم در ابراز احساسات هم توانا باشیم؟
آیا فادریم گوش شنوای خوبی برای خانم ها باشیم؟
آیا قادریم به غیر از رابطه جنسی سراغ همسر برویم؟
آیا می توانیم همان طور که برای ماشین مان وقت می گذاریم، برای همسر هم وقت بگذاریم؟
رمزگشایی کنید
وقتی خانمی می گوید طلاق، یا گریه می کند، فکر کنید او دارد چه می گوید؟
چه چیزی را مدتی است بیان می کند و پاسخی نگرفته!
در واقع درخواست طلاقی در کار نیست، دست کم الان!
ولی می گویند یه کاری کن! به فکر حال و روز من و درخواستهایم نیستی.
صبر کنید!
زود درباره این مطلب قضاوت نکنید.
سنا ریوی محتمل این ایست که مخاطب این مطلب بگوید من می دانم چه دردشه!
من می دانم چه مشکلی دارد!
اگر می دانید و این ناراحتی ادامه دارد باید حتما به مشاور خانواده یا یک زوج درمانگر مراجعه کنید.
چون موضوعی که به این مرحله رسیده باشد و با گفتن من می دانم چه مشکلی دارد و کار هر روزشه و …. ادامه پیدا کرده، یعنی موضوع شما وارد بن بست شده و به دلزدگی از هم دیگر هم منجر شده یا خواهد شد.
هیچ زنی بدش نمی آید که همسرش در مورد این طرز بیان یعنی طلاق یا گریه کردن از همسرش رفتار پی گیری کننده ببیند.
البته قرار نیست که خانم ها فکر کنند که “گریه کردن” و “در مورد طلاق حرف زدن” را در مورد آنها تایید می کنیم.
خیر؛
حتی خانم ها هم باید در ابراز احساسات و بیان مشکلی که تجربه می کنند صریح باشند؛ باید حرف زده شود.
باید در مورد احساساتی که تجربه می کنیم صحبت شود.
حال اگر سناریوی بعدی این است که خانم می گوید خسته شدیم از بس گفتیم، کو گوش شنوا…!
باز دوباره به این نکته می رسیم که باید به مشاور خانواده و زوج درمانگر مراجعه کنید ببینیم که چه اتفاقی افتاده که این موضوع به درازا کشیده،
اگر هم آقایان با مشاور همکاری نمی کنند که داستان دیگری است به نظر می رسد که سنگ بزرگی است پیش پای تغییر!