چقدر خودمان را می شناسیم!؟
چقدر خودمان را می شناسیم!؟ و چقدر وقت برای این موضوع گذاشته ایم و می گذرایم!؟ شاید برای نگارنده این متن که در نهایت می خواهد در مورد ازدواج و کار صحبت کند پرداختن به دو دوره رشدی، مهم باشد.
یکی دوره ای که به کودکی و نوجوانی می گذرد و تربیت والدینی و محیط تاثیر زیادی داشته است و دوره ای که از حول و حوش 20 سالگی آغاز می شود و گاهی تاثیرات گذشته با تجربیات جدید آمیخته خواهد شد.
حال که هنوز نمی دانیم حاصل این آمیختگی چه خواهد بود، برخی از ما ازدواج هم می کنند!
و در این میان، کسانی هستند که به این نتیجه می رسند که چه زود! و اگر به عقب بر گردند ازدواج نمی کنند یا جور دیگری ، با شرایط متفاوتی این تصمیم را خواهند گرفت.
شاید پیچیدگی ها و معضلات امروز بیشتر باعث شده نگاه مان فرق کند و برای همین ازدواج ها هم با تاخیر انجام می شود.
دلایل هر چه باشد مشکلی هم وجود دارد و آن اینکه ما خودمان را نمی شناسیم، حالا می خواهد اوضاع بر وفق مرادمان باشد یا نباشد.
فقط از یک نفر خوشمان می آید؛ همین و بس
و این یعنی خودخواهی
و اینکه اصلاً ما چه کسی هستیم و چه ویژگی داریم؛ نقطه ضعفها و قوتهای مان چه چیزهایی هستند و آیا کسی که انتخاب می کنیم مناسب هست یا نه و او چه ویژگیهایی دارد و بسیاری سوالهای دیگر نادیده گرفته می شود.
آگاهی از ویژگیهای شخصیتی
در ادامه بحث چقدر خودمان را می شناسیم!؟ لازم به ذکر است که برخی به سادگی می گویند من خودم را خوب می شناسم می دونم آدم حساسی ام…. یا شخصی می گوید من آدم برونگرایی هستم یا بر عکس آدم درون گرایی هستم…
حتی اگر درست هم باشد، وقتی در مرکز مشاوره در مورد تعریف این ویژگیها پرس و جو می کنیم چیزی برای توضیح دریافت نمی کنیم یا اینکه می گویند من حساسم و این یعنی زودرنج
من برون گرا هستم و این یعنی روابط اجتماعی خوبی دارم!
سوال این است که آیا همه ی شناختی که از خودتان دارید به همین ختم می شود؟ برون گرایی و حساس بودن معنی غیر از این ندارد؟
پاسخ این است که نه تنها معانی بیشتری دارد بلکه باید به این فکر کنید هر معنی که پیدا می کنید یعنی چه و چه تاثیری بر رفتار و عملکرد شما می گذارد.
اگر قصد ازدواج دارید این تاثیر در روابط مشترک چه خواهد بود؟ راههای پیشگیری چیست؟
اگر این رفتار، یک ویژگی شخصیتی شما را نمایش می دهد، همسر آینده شما چه کسی می تواند باشد؟ و چه تیپ شخصیتی مناسب شما خواهد بود.
اگر این ویژگی، کارکرد منفی در زندگی شما دارد، راه درمان آن کدام است؟
اولویت این است که پیش از ازدواج و آشنایی به این موضوع بپردازیم،نه پس از آن.
جمع بندی
در پایان بحث چقدر خودمان را می شناسیم!؟ حال برگردیم به دوره 20 تا 30 سالگی، گفتیم که پیش از این دوره به رشد ما می گذرد و پس از 20 سالگی حاصل تربیت و تجربه های جدید، شکل گیری شخصیتی جدید در ما می شود.
شخصیتی که آمیزه ای از نگرشهای متفاوت به زندگی است.
و در این مرحله قبل از اینکه ازدواجی صورت گرفته باشد باید بپردازیم به اینکه حاصل تغییر و تحولات رشدی از یک طرف و ورود به مرحله ای اجتماعی شدن در کار و روابط بین فردی از طرف دیگر چه دستاوردی داشته و خلاصه اینکه حاصلش که ما هستیم، چه شدیم!؟
البته گاهی افراد به دلیل شرایط دشوار در کودکی و نوجوانی، همان دوران نوجوانی به درکی از مشکلات خود برسند که شاید به فکر تحلیل شخصیت شان و مشکلاتی که دارند، باشند و به مشاور و روانشناس مراجعه کنند.
در غیر این صورت معمولا زمانی که ما وارد کار و روابط اجتماعی گسترده و دانشگاه می شویم، آغاز مواجه شدن با بازخوردهای جامعه نسبت به ماست؛بازخوردهای دوستان، شکستهای عشقی، موفقیتهای کاری و ارتباطی و بسیاری دیگر
و اینجا بهترین فرصت برای پی گیری تحلیل خودمان و شخصیت مان است.