ما چگونه هدف تعیین می کنیم؟
آدمها بر حسب سن، شخصیت و یا حتی توانایی های شناختی و هیجانی هدف تعیین می کنند و در این مقاله می خواهیم بدانیم که ما چگونه هدف تعیین می کنیم؟
ویژگیهای مختلف از آدمها در تعیین هدف چه برنامه ریزهایی می سازد؟
در این مقاله می خواهیم بگوییم که اهدافی که آدمها تعیین می کنند معمولا یا خودگرا هستند یا تکلیف گرا یا کار گریز؛
البته می توان در بیشمار مقاله و کتاب، طبقه بنذی های مختلفی خواند؛
اما ما در این مقاله صرفا از سه جهت به این موضوع نگاه کردیم.
اهداف خودگرا
کسانی که اهداف خودگرا را انتخاب می کنند معمولا دنبال این هستند که زودتر از دیگران جلو بزنند، سعی می کنند خود را باهوش نشان دهند و خیلی زرنگ به نظر برسند.
بیشتر خود را توصیف می کنند تا هنری که می آفرینند.
اینها شش ماهه به دنیا آمده اند، گاها و نه الزاما، افرادی هستند که سن کم دارند و معمولا هم در ابتدای راه متضرر می شوند.
بازارها و قیمت ها را هم خراب می کنند؛
خودخواهی و غرورشان بیشتر فرمان می دهد.
اهداف کارگریز
کسانی که اهداف کارگریز را انتخاب می کنند معمولا برای هر تکلیفی ، حداقل زحمت را می کشند؛
در صورت شکست خوردن، آماده بهانه آوردن هم هستند.
اینها پیشرفت نمی کنند و فقط می خواهند بگویند من هم کار کردم، نـشد!
اهداف تکلیف گرا
کسانی که هدفهای تکلیف گرا دارند، بیشتر روی انجام تکلیف تمرکز می کنند.
آنها روی اینکه یک تکلیف را چگونه انجام دهند برنامه ریزی می کنند، شتاب ندارند و توسط خرابکاریهای گروه اول، هول نمی شوند، سعی می کنند چیزی بیاموزند.
بنابراین دو ویژگی دارند:
- پیروی می کنند از “آهسته و پیوسته رفتن”
- تفکر منطقی و استدلالی قوی تری دارند
کاملا واضح است که باید کدام یک از اهداف را انتخاب کنیم.
در پایان توصیه می شود فقط به دنبال نحوه هدف گذاری نباشید بلکه روانشناسی آدمهایی را اول بخوانید که مسیر را بد آغاز می کنند و بد طی می کنند.
حتی اگر شده از روانشناسان و مشاوران مشورت بگیرد.