درباره تبعیض
قبلا در مورد پیشداروی و تفکر قالبی صحبت کردیم؛ این دو بهم مرتبط بود و الان می خواهیم درباره تبعیض صحبت کنیم.
داشتن تفکر قالبی، به معنای عمل کردن به آن نیست.
اما اگر به پیشداوری هایتان عمل کنید مرتکب گناه تبعیض خواهید شد.
که انجام اعمال منفی یا مضر و ناموجه علیه اعضای یک گروه، به صرف تعلق آنان به گروه مورد نظر است.
چرا این اتفاق می افتد؟
چون در شرایط تبعیض، فرصت تحرک اجتماعی یکسان برای افراد وجود ندارد؛ پس تبعیض یعنی، برخورد نابرابر.
و چرا برخورد نابرابر؟
چون برداشت ما از دیگران و حالات عاطفی ناشی از این برداشت، رفتار ما را نسبت به آنها جهت می دهد.
نژادپرستی یا تبعیض نژادی
به تعریف بسیار ساده، هر دو، نوعی از پیشداوری و تبعیض است که متمرکز بر تفاوتهای نژادی حاصل از تفاوتهای ظاهریِ جسمی و نیز تفاوتهای فرهنگی حاصل از زبان، آداب و رسوم، سبک زندگی و امثال اینهاست.
تفاوتهای نژادی و قومی میان افراد میتواند حسّ تفاوت و متفاوت بودن و در نتیجه تبعیض نژادی و قومی را ایجاد کند و منجر به شکلهای مختلفی از مجازاتهای قومی شود.
تبعیض مثلاً این است که به خاطر پیشینه قومی و نژادیتان به شما خدمات تعلق نگیرد،
و یا در مصاحبه استخدامی از شما انتظار رود که دارای توانایی و مهارت کامل زبان فنلاندی باشید، با این که در کار مربوطه نیازی به چنین چیزی نباشد.
اینجا تبعیض اتفاق افتاده است.
اما، این موضوع که با انسان ها برخورد متفاوت گردد، همیشه تبعیض محسوب نمی شود.
در صورتی که دلیل و اساس قابل قبولی وجود داشته باشد، می توان با انسان ها برخورد متفاوت داشت.
قربانیان تبعیض
قربانیان تبعیض با گذشت زمان عوض می شوند.
مثلا چند سال پیش گروهی از مردم بیشتر مورد تبعیض بودند، منظورم مبتلایان به ایدز؛
اما اکنون نگرش فرق کرده است.
گوینده یکی از شبکه های خبری تلاش می کرد عبارت “افراد کرونایی” را که از زبان مخاطبان برنامه شنیده می شد اصلاح کند و بگوید افراد مبتلا به کرونا.
وضعیت مبارزه با این مشکل در مورد کرونا انگار سریعتر از ایدز بود.
شاید رسانه های اجتماعی در این زمان، نقش سریعتری ایفا کردند.
اما در مورد برخی موارد دیگر حل شدن تبعیض زمان بر می شود و شاید هیچ وقت حل نشود و فقط کمی نگرش تغییر کند.
مثل جنسیت.
با مثال جنسیت قصد دارم کل بحث پیشداوریها، تفکر قالبی و تبعیض را مرور کنیم و بهم پیوند دهیم.
وقتی زنان بر اساس تصورات قالبی حاکم بر جامعه در نظر گرفته می شوند مثل اینکه ” فاجعه ست وقتی یک زن پشت فرمان بشیند” (تعمیم دادن به همه زنان)
طبیعی خواهد بود برای راننده کردن زنان و دادن عنوان شغلی در این زمینه، کنار گذاشته شوند و ردیفی برای استخدام برای آنها در نظر گرفته نشود.
و به طور ضمنی این باور تقوبت می شود که زنان نسبت به مردمان در این مهارت ضعیف تر هستند.
چه عواملی در تغییر وضعیت تبعیض موثرند؟
همانطور که گفتیم قربانیان تبعیض با گذشت زمان عوض می شوند.
اما چه عواملی در تسهیل این وضعیت نقش دارد.
درباره تبعیض می توان گفت گذشت زمان و تداوم یک بحران می تواند وضعیت را بدتر کند.
افزایش دانش و آگاهی نگاه افراد را به بحران ایجاد شده تغییر می دهد.
نگرش سیاستهای جوامع می تواند تسهیل کننده و یا تشدید کننده تبعیض باشد و براحتی بر تداوم تبعیض نژادی و ملیتی تاثیر بگذارد.
به لحاظ روانشناسی، هر زمان که بحرانی تداوم پیدا کند می تواند با آستانه تحمل افراد بازی کند.
تصور کنید در بحثهای پیشین گفتیم که شخصیتهای مستبد اهل پیشداوری هستند.
از طرف دیگربه نقش هیجان اشاره کردیم؛
به ویژه پرخاشگری و شخصیتهای پرخاشگر.
همه اینها عوامل تشدید کننده یک بحران مثل تصورات قالبی، پیشداوری و تبعیض هستند و حالا شبکه های اجتماعی در سرعت بخشیدن به آن نقش دارند.