شخصیت، عاملی تاثیرگذار در تفاهم
شخصیت، عاملی تاثیرگذار در تفاهم است و باید آن را خوب بشناسیم تا حدی که بفهمیم یک کلام یا یک رفتار از کجا ناشی می شود. آیا از طرز تفکر است یا ویژگیهای شخصیتی؟
پس به رفتارها باید دقت کرد؛
کلام و رفتارها همسران گویای بسیاری حقایق آشکار و نهان است.
به این مثال توجه کنید:
گاهی بحث و مشاجره همسران بر سر اندازه پوشش و لباس، از یک دیدگاه مذهبی ناشی می شود که می تواند نشانگر یک خط فکری و نگرشی به این موضوع باشد، بحثی نیست و قابل احترام است؛
مثل اینکه آقایی از خانم می خواهد مانتویی که می خرد بالای زانو نباشد.
این یک انتظار است و اگر دو نفر در یک سطح مذهبی باشند، به نظر می رسد مشکلی در پذیرش این موضوع پیش نیاید.
شخصیت یا مذهب؟
اما گاهی ناشی از نگرشهای افراد است و آن نگرش می تواند ناشی از برخی ویژگیهای شخصیتی باشد.
مثلا اگر از شخصی بپرسیم که چرا باید مانتو بالای زانو نــباشد، جواب می دهد چون جامعه و نگاه مردم بد است.
باز هم بحثی نیست و دو نفر می توانند به خواسته هم احترام بگذارند.
اما برای ما که کارمان تحلیل شخصیت و روانشناسی است، لازم می دانیم این گونه هم نگاه کنیم که بر فرض من چنین درخواستی را رعایت کردیم، چند درصد از آسیبهای احتمالیِ وارده از سوی جامعه جلوگیری می کنیم؟
چقدر می توانیم روی جامعه کنترل داشته باشیم؟
فرض بر این است که ما این خواسته را رعایت کردیم، از کجا معلوم نمونه چنین درخواستهایی، تمامی نداشته باشد و از فردای ازدواج مرتب ادامه پیدا کند
مثلا روسری ات عقب نرود…. چرا با پسرخاله ات گفتی و خندیدی؟
در چنین شرایطی این رفتارها صرفا نگرش مذهبی نیست بلکه کار از جای دیگری می لنگد.
گاهی ناشی از شخصیت و ویژگی های خاص شخصیتی است مثل:
شخصیتهای کنترل گر و وسواسی
شخصیتهایی با درجه اعتماد بین فردی ضعیف
سازش ناپذیر بودن افراد.
اگر اختلافها ناشی از این ویژگیهای شخصیتی باشد نیاز به ارزیابی و بررسی توسط روانشناس است که آیا قابل انعطاف هست یا خیر!؟
اگر جایی برای تغییر نداشته باشد رابطه دوام پیدا نمی کند.
در مواردی که سرسختی زیاد است ادامه رابطه امکان پذیر نخواهد بود.