دخالت خانواده همسران
یکی از مشکلاتی که سبب می شود زوجها به مراکز مشاوره مراجعه کنند دخالت خانواده همسران است.
این دخالت ها یا از همان ابتدای ازدواج و شاید پیش از ازدواج آشکار شود
و یا پس از برخی حوادث و چالش های خانوادگی، مثل تولد فرزند یا بیماری فرزندان؛
گاه مدیریت دخالتها دشوار است چون در برخی بحرانها، افراد وانمود می کنند قصد دخالت نداشته اند و نگرانی آنها زیاد است.
در نتیجه واقعا ضروری است که همسران از مشاور خانواده کمک بگیرند.
قاعده بر این است که نوع واکنش ما به دخالت خانواده اصلی ناشی از ویژگی های شخصیتی ما و اعضای خانواده مان است.
گاه یک شخصیت جسارت و مدیریت لازم را در بحرانها ندارد
یا در بحرانها احساس کفایت نمی کند، مضطرب می شود
و بر عکس گاه یک شخصیت شهامت لازم را در ابراز احساسات دارد، شخصیت رشد یافته و مستقلی است.
در کنار این توصیف، خانواده همسر هم می باید افرادی رشد یافته و مستقل و واقع بین باشند.
حال اگر مادرشوهر شخصی کنترل گر باشد و اصلا در خانواده او حرف اول را بزند، می تواند به این معنی باشد در زندگی بچه های خود دخالت کند.
خب، ما مادرشوهر را که نمی توانیم عوض کنیم!
اما رفتار خودمان قابل تغییر است.
ویژگیهای همسر و طرز تفکر او هم بسیار تعیین کننده است.
اگر ویژگیهایی از نوع استقلال و رشد یافتگی باشد کمک می کند به مدیریت رفتار والدینش.
برای همین است که موضوع مشاوره تخصصی ازدواج ضروری است
و اگر آزمونهای لازم هم اجرا شود کمک می کند تا چندسال بعد از زندگی مشترک را هم بتوان بررسی کرد که چطور این زندگی پیش می رود.
تولد و بیماری فرزند
دو نفری که ازدواج کرده اند ممکن است بی دردسر به زندگی خود ادامه دهند و خیلی ضعفها و قوت ها آشکار نشود تا اینکه کودکی به دنیا بیاید!
حالا کودک، نقش نوه هم دارد و روابط همسران، با رفتارهای خانواده های اصلی(به خصوص پدر بزرگ و مادربزرگ) ممکن است تغییر کند و تا مرز دخالت هم پیش برود.
یک شخص مداخله گر در خانواده ی همسران از شیر دادن تا پوشک عوض کردن نوه توسط عروس شان هم نمی گذرند و صاحب نظر می شوند.
نوه عزیز است اما لزوما همه از نقش و رفتارشان آگاه نیستند و به جای دلسوزی، مداخله می کنند.
به هر حال این بخش با آموزش و راهنمایی حل می شود و بهتر است نگذاریم کهنه شود.