به صدای درون گوش بده
صدای درون شاید در هر سنی وجود داشته باشد اما اینکه می گویم به صدای درون گوش بده برای این است که در یک سنی و زمانی این صدا برایت گاهی دردناک تر است!
چرا ؟
چه اتفاقی افتاده؟
زمانی که می فهمی باید چطور زندگی می کردی…
وقتی رنجهایی را در ذهنت مرور می کنی، انگار که داری لحظه لحظه زندگی ات را چک می کنی و دوباره از مقابل
دوربین ذهنت می گذرانی…
وقتی ریشه ناراحتی هایت را شروع به جستجو می کنی…
گاه در دیگران
گاه در خودت
گاه در جایی که هستی
پُرسان پُرسان به همه و همه جا سر می زنی
و ناراحتی
سعی می کنی یکی را پیدا کنی درددل کنی
گاه از این کتاب به آن کتاب می روی
بغض می کنی
شاکی هستی…
طلبکار هستی
احساس می کنی دیگران هم باید پاسخگو باشند
حس می کنی بعضی چیزها سر جایش نیست
ولی انگار یک اتفاق در تو افتاده و یک نگاهی نو در تو بیدار شده
یک دید جدید داره رشد می کنه و تو هنوز از آن بیخبری
فعلا دنبالشی
ظاهرا منجر به گریستن می شود، کمی بغض می کنی!
اما…
خبر خوبی در راه است!
خبر خوبی در راه هست
و آن اینکه تو داری رشد می کنی که این حال و روز را پیدا کردی؛
و تو داری میفهمی تا الان آنطور که باید خودت را دوست داشته باشی، دوست نداشتی
حتی اگر اینقدر نویدبخش هم نباشد، اجازه بده من یک قدم عقب نشینی کنم، آره می گفتم که حتی اگر اینقدر نویدبخش هم نباشد دست کم برای تو سوالهایی پیش آمده
می توانی با سوالهایت به روانشناس مراجعه کنی و پاسخ را بیابی
اما به هر حال تو جای خوبی قرار گرفتی؛
چون بخش هایی از تو صدایشان درآمده و باید به صدای درون گوش داد؛
باید دید درون تو چه می گوید، حرف حسابش چیست!؟
شاید می گوید که من هم هستم! من را ببین
همیشه همین است تغییر با “خوشحالی” نمی آید!
با درد همراه است، اما بینشی که از تغییر به دست می آید باعث “خرسندی” می شود
و خرسندی احساسی برتر از خوشحالی است.
پس تو به درجه ی متفاوتی از رشد و آگاهی رسیدی و این آغاز راه “خود دوست داشتن” است.