4قدم تا زندگی بهتر

اگر فکر کنید فقط 4قدم تا زندگی بهتر فاصله دارید، چه حالی پیدا می کنید!؟ باور کنید؛ همش جنگیده اید، که چی؟ این ذهن قوی نیست؛

چون خود را رها نکرده؛ چون خیلی واقعیتها را نپذیرفته، قبلا در مورد مفهوم پذیرش نوشته ام، حتما بخوانید.

ذهن متفکر ما یک ابزار فوق العاده است که بدون آن نمی توانیم مدت زیادی دوام بیاوریم.

با این وجود، اگر آن را کنترل نکنیم به زودی تبدیل می شود به یک ابراز مخرب که رنج بیشتری برای ما به ارمغان می آورد.

چرا باید ذهن مان را کنترل کنیم؟

چون ذهن کنترل می کند!

ما وقتی درگیر روزمرگی می شویم، وقتی برده زندگی می شویم، نمی فهمیم که چقدر ذهن کنترل گرا داریم، چون می خواهیم همه چیز خوب پیش برود.

عرفا در تعالیم خود از چهار چیز صحبت می کنند:

زندگی، عشق و روشنایی

در اولین بحث از 4قدم تا زندگی بهتر، باید به این پرداخت که در زندگی ما سعی می کنیم به خاطر ترس از پیروز نـشدن همه چیز را کنترل و اداره کنیم. 

این، همان ذهن همیشه در حال فکر کردن است که باعث می شود همیشه یا روی گذشته متمرکز بشود یا روی یک آینده خیالی

برای این که قدرت ذاتی خود را دوباره به دست آورید، باید بیشتر در حال حاضر زندگی کنید.

اگر نمی توانید یک تمرین ساده انجام دهید و آن اینکه این همه سال با فکرهای گذشته و آینده زندگی کردید، چی دستگیرتان شد؟ حالتان خوب شد؟

خیر؛

پس رها کنید.

البته … بدون الکل و سیگار!

قدم دوم:

صبـــر

در قدم دوم از بحث 4قدم تا زندگی بهتر سعی می کنیم از طریق هوشیار بودن در حال حاضر بخشهای وحشت زده وجودمان را به بخشهای سرشار از عشق تبدیل کنیم.

از چه طریق؟

این کار با صبر امکان پذیر است.

تا کنون خیلی پیش آمده که صبور نبودیم.

چرا؟

چون فکر می کردیم بدترین ها پیش می آید؛ یا فرصت مغتنمی است که دیگر برای مان پیش نمی آید؛

چه شد؟

هیچی.

داریم زندگی مان را می کنیم، کمی بیش و کمی کم، زندگی ادامه دارد. چیز گرانبهایی را از دست ندادیم.

قدم سوم

خود را بشناسید

و در قدم سوم از 4قدم تا زندگی بهتر ، وقتی خود را خوب بشناسید، خواهید دانست که واقعا که هستید و پتانسیل واقعی شما برای بزرگ شدن، چقدر است.

قبل از شناخت ضعف هایتان، چطور ممکن است موفق شوید!

پـیـش از کشف توانایی هایتان مگر می شود بگویید به خودم ایمان دارم؟ اعتماد به نفس دارم؟ عزت نفس دارم؟

مگر من چه کم دارم!!!؟

آدم موفق و آدمی که بخواهد چهار قدم تا زندگی بهتر را طی کند، می بخشد؛ چون می خواهد بدست آورد!

ثروت را!

و این ثروت مادی نیست…

آن را که سر هر ماه بدست می آورد.

او می تواند هر لحظه و از هر ارتباط بدست آورد.

و این ثروت مهربانی است و بخشندگی است.

و قدم چهارم

ایمان

مراحل قبلی شما را شخصیت قوی و محکم می سازد و باورهای راسخی در وجود شما می کارد.

حالا، ایمان می آورید.

نگویید ایمان را باید از قبل داشت؛

حرف عامیانه نزنید، فریب ندهید.

قبل از همه این مراحل که همه ما بچه بودیم؛

فقط از سر غرور می گفتیم ایمان داریم مثلا به آینده ای روشن و…

نه، این دروغ است.

این نشانه نوجوانی و کله شقی است.

الان ایمان داریم؛ چون هیاهو را پشت سر گذاشته ایم، چون مراحل قبل را از سر گذرانده ایم، حالا شخصیت ستبری در ما می تواند شکل بگیرد.

حالا کمی، گذر سن را هم می فهمیم!

مرحله پختگی، مرحله ای ابمان است.

همان جایی که دیگران هم از مصاحبت با ما لذت می برند و به آرامش می رسند.

حالا تو به همه چی رسیدی! حتی به فلسفه زندگی!