روانشناسی تفکر قالبی

روانشناسی تفکر قالبی

روانشناسی تفکر قالبی

افراط و تفریط، تفکر قالبی به همراه دارد؛ هیجان و فشار روانی هم همین تاثیر را می گذارد، اما روانشناسی تفکر قالبی فراتر از همه اینهاست؛

پس با ما باشید در این بحث.

در بحث قبلی که در مورد پیشداوری نوشتیم و به این موضوع پرداختیم که ریشه پیشداوری به تفکر قالبی بر می گردد.

تفکر قالبی، تعمیم دادن افراطی خصوصیات یک گروه بدون در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و استثنائات در آن گروه و جامعه است.

در ابتدای توضیح گفتیم هیجان و فشار روانی می تواند به تفکر قالبی نسبت به جمعی و گروهی و نژادی دامن بزند.

البته گاهی فشار روانی ممکن است چنان باشد که در ابتدا نتوان به کسی که از تفکر قالبی استفاده می کند حمله کرد

و چه بسا کمی همدلی و احساس حق دادن، چنین شخصی را آرام کند و سپس دیدگاهش را تعدیل کرد.

اگر چه تفکر قالبی مضر است ولی یادمان باشد همه ما به نوعی قالبی فکر می کنیم.

زیرا وقتی به گروهی از جامعه فکر می کنیم بی اختیار بیان یک صفات کلی آنها کار را برایان راحت می کند،

بنابراین ما بی آنکه خودمان بدانیم، درگیر تفکر قالبی می شویم.

چه کسانی بیشتر از تفکر قالبی استفاده می کنند؟

استفاده از تفکر قالبی برای افرادی جذابیت دارند که به قضاوت ارزشی درباره دیگران می پردازند

و تمایل دارند کسانی را که متفاوت با خودشان هستند زود محکوم می کنند.

پس باز هم مثل مطلب قبلی در مورد پیشداوری، همان مثال سفیدپوستان و نگرششان نسبت به سرخپوستان یا سیاه پوستان صدق می کند.

در جامعه خودمان هم بسیار دیده می شود.

نگرش مردم یک کلان شهر نسبت به یک شهرستان، یک قومیت نسبت به قومیتی دیگر.

یک جامعه نسبت به آداب و رسوم یک جامعه دیگر؛

اما در مورد جوامع، تفکرات قالبی و پیشداوری چه زمانی شدت می گیرد؟

زمانی که تعاملهای دو جامعه به دلایل سیاسی و اقتصادی افزایش پیدا می کند و موجب رخنه مشکلات یک جامعه در دیگری می شود.

دیده شدن تضادها و گمانه زنی در مورد یکدیگر شروع می شود.

و نیز، پیشداوری ها و تفکرهای قالبی آغاز می شود.

حال اگر سردمداران دو مملکت سعی کنند یکدیگر را به حمایت از هم ترغیب کنند و جلو تضادها را بگیرند، آنچه که در ذهن مردم می نشیند و روی نگرشهای ملیتی اثر می گذارد، قابل کنترل نیست.

زیرا یکی از ویژگیهای تفکر قالبی خود را نشان می دهد که قابل برطرف کردنِ سریع نیست

و آن اینکه تصور قالبی نوعی طبقه بندی است که همه طبقه بندی های دیگر را در ذهن مشاهده گر تحت الشعاع قرار می دهد.

هیجان و تفکر قالبی

هیجان نیز در تفکر قالبی نقش دارد.

در این میان عصبانیت با ایجاد قضاوتهای نامعقول و سوگیرانه، تفکر قالبی را دامن می زند.

حال تصور کنید همبن الان که در وضعیت شیوع کرونا هستیم،

یعنی شرایطی که موجب ناکامی شده و به خیلی اهداف و آرزوها نه تنها دست پیدا نمی کنیم

که گاهی احساس ناامیدی از زنده ماندن هم می کنیم.

فرضیه ناکامی-پرخاشگری می گوید ناکامی همیشه به پرخاشگری منتهی می شود.

اگر چه کمی بعد این دیدگاه تعدیل شد و مشخص شد که لزوما ناکامی همیشه به پرخاشگری ختم نمی شود.

اما همین الان، فشار روانی ادامه دار، می تواند نگرشهای سخت و نامنعطف در مورد پیدا کردن مقصر دامن بزند.

شاید در ابتدا با جکهایی شروع شود که پیام پنهان و آشکار آن نگرشی خصمانه نسبت به یک جامعه و یک ملیت است.

این آغاز ملایم خشونت است.

اما آیا در همین سطح باقی می ماند؟

پیشداوری و اکنون تصورات قالبی، سپس تبعیض…

راه حل چیست؟

در ادامه دعوت می کنم بحث تبعیض را در مطالب آینده سایت کلینیک مشاوره میرموسوی ، دنبال کنید.

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *