شوهرم حرف نمی زند!

شوهرم حرف نمی زند!

شوهرم حرف نمی زند!

از نظر زیستی زنها بیشتر دوست دارند درباره مسائل مختلف حرف بزنند و مردها کمتر و همین باعث می شود زنها گله مند باشند که شوهرم حرف نمی زند!

حرف زدن برای مردها به معنای دادن اطلاعات هست.

و در صورتی که اطلاعاتی برای گفتن نباشد، به نظر مرد، دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد.

اما زنها در مورد بسیاری موضوعات حرف می زنند زیرا آنها از این طریق ارتباط برقرار می کنند.

زنها قادرند خیلی راحت حرف بزنند اما مردها می گویند راجع به چی به حرف بزنیم؟ چیزی برای گفتن نداریم.

تفاوتهای زن و مرد غالبا موجب اختلاف می شود و گاهی شدت این اختلاف دردسر آفرین است و حتی همسران را تا مرز جدایی پیش می برد و گاهی هم طلاق، چاره کار می شود.

بنابراین احتمال اینکه زنها گله و شکایت کنند بیشتر است.

معمولا این زنها هستند که پای اولین سوار سرنوشت یعنی «انتقاد» را به میان می کشند.

گر چه هر دو طرف به یک اندازه احتمال دارد یکدیگر را سرزنش و از خودشان دفاع کنند.

زن و مرد، دو موجود متفاوت

مردها بیشتر از زنها احتمال دارد منطقی باشند و هیجانها و احساسات خود را کنترل کنند.

تا حدی که  ما مردها به عنوان موجوداتی “تودار” شناخته می شویم.

آدمهایی که حرف نمی زنیم و حتی درون خود می ریزیم. ولی ممکن است خطرناک باشد و یکباره سرباز کند آنهم با واکنشهای تند و آتشین!

مردها در درون خود راحت تر حرف می زنند تا با نفر مقابل، آنهم زن!

زنها آنچه در درونشان می گذرد و یا می بینند را راحت تر ابراز می کنند

اما مردها یا دلیلی برای ابراز نمی ببینند یا باید فکر کنند که بگویند یا نه یا ترجیح می دهند از خیرش بگذرند.

بسیاری از همسران در دام چرخه «درخواست کناره گیری» می افتند.

یعنی زنها خواهان رویارویی هیجانی بیشتری هستند و همین امر باعث می شود شوهرانشان کناره گیری کنند.

و در نتیجه بر شدت درخواست آنها افزوده می شود.

وقتی یک زن احساس می کند شوهرش دارد از بحث فرار می کند تصور می کند برای ترغیب او به بحث باید بر شدت تعاملاتش بیفزاید.

که متاسفانه نتیجه عکس می دهد.

پیش از این در مورد تفاوتهای شخصیتی صحبت کردم، یقینا میزان این تفاوتها و هوش هیجانی افراد در تصمیم گیری برای رفع نیازها و در نظر گرفتن تفاهم و همکاری مهم است.

نه همیشه، اما دیده ایم افرادی که مدتها مهجور و تنها زندگی کرده اند و روابط اجتماعی خوبی نداشته اند

وقتی ازدواج می کنند، نمی توانند برخی نیازهای یک ارتباط را تامین کنند.

خودشناسی

بهترین راه برای پیشگیری از بحرانهای ارتباطی و مشاجره خودشناسی است.

اینکه بفهمیم چقدر قادریم نیازهای عاطفی هم را برطرف کنیم؛

این سوال را از خود بپرسیم که چطور مردی یا زنی هستیم؟

چقدر معاشرتی هستیم؟

چقدر اهل گفتگو هستیم؟

این نیازها با نفر مقابل متفاوت نباشد!

و یا شدت تفاوت زیاد نباشد.

در صورتی که با چنین تفاوتهای زیادی وارد رابطه شوید، زمینه را برای ذهن خوانی، سوءتفاهم، اضطراب فراهم می کنید.

پس به خودشناسی که از طریق آزمونهای روانشناختی میسر می شود، اهمیت دهید.

اگر می خواهید ازدواج کنید تمرین کنید و معاشرت خود را محک بزنید، تنها نمانید

فقط آدمِ کار نباشید.

بجوشید با فامیل و دوست و آشنا

به این طریق میزان فعالیتهای اجتماعی خود و مشارکت و همدلی را در خود رشد می دهید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *