مشاوره خانواده

اطلاعات مراکز مشاوره و روانشناسی

مشاوره خانواده

این روزها آنقدر شناخت روابط، نیازها و انتظارات دشوار شده که کمتر کسی است به مشاوره خانواده نیاز پیدا نکند.

حتما جمله های زیر را از همسرتان شنیده اید:

-همش کار…. کار ….کار

-وقت برای بچه ها نمی ذاری

-شده یکبار بیای خونه با خوشحالی بگی میخوام امروز باهم بریم خرید؟

-شده یک بار جوری حرف بزنی که بفهمم به من هم نیاز داری، نه فقط جنسی

-یا کار می کنی یا پیش مامانت هستی….

اصلا می دونی چیه!؟ باید بریم مشاوره خانواده حرفامونو پیش یکی دیگه بزنیم

هیچ بعید نیست همسر کسی که این جمله ها را می گوید با خودش فکر کند مگه من چه کم گذاشته ام؟

مشاوره خانواده

این جمله ی “من چه کم گذاشته ام” کاملا از زاویه دید شخصی بیان می شود.

و از همین زاویه دید هیچ مشکلی به نظر وجود ندارد.

اما اگر قرار باشد من در زیـر یک سقف به تنهایی زندگی کنم که صرفا هر از گاهی با یک نفر در ارتباط باشم به مشکلی بر نمی خورم.

ولی اگر قرار باشد زندگی مشترکی تشکیل دهم، نگاه شخصی من به هیچ دردی نمی خورد.

اگر همچنان از همان دید به زندگی نگاه کنم، دیر یا زود نیاز به مشاوره خانواده پیدا می کنم.

مشاوره خانواده برای چیست؟

شاید برخی تصور کنند اگر بنا باشد به مشاوره خانواده مراجعه کنند معنی آن این است که حتما همسر از زندگی ناراضی است.

معمولا افکاری از این قبیل به ذهن به خصوص مردها خطور می کند:

باز چه شده…؟

چی کار کردم؟

چرا درست مثل آدم حرف نمی زنی؟

یعنی هر زمان که اسم مشاوره خانواده می آید فکر می کنیم چیزی کم گذاشتیم، همسر ناراضی است و از این قبیل.

البته درست است که معمولا برای رفع نارضایتی یا حل مشکلی به مشاوره خانواده مراجعه کنیم.

ولی این همه ی ماجرا نیست.

گاهی ضروری است از این جهت به مراکز مشاوره خانواده مراجعه کنیم که اطلاعات تخصصی خودمان را در مورد مسائل خانواده افزایش دهیم.

افزایش اطلاعات در زمینه مسائل خانواده یعنی:

  1. روابط پیش از ازدواج
  2. روابط پس از ازدواج و خانواده های طرفین
  3. آگاهی از مشکلات رایج در سالهای اول زندگی

پس مراجعه به مشاوره خانواده لزوما به معنی وقوع بحران یا اینکه همسرتان شما را نالایق می پندارد، نیست.

چقدر می دانیم!؟

نگویید که من وقت مطالعه ندارم ولی کانال فلان روانشناس خانواده را می خوانم، البته از همین هم استـقبال می کنم

اما برای تشکیل زندگی مشترک شما نیاز به مطالعه جدی در مورد روانشناسی زن و مرد، مهارتهای ارتباطی همسران و مهارتهای حل مشکل دارید.

نگویید بلدم، یکبار ازدواج کرده ام. اتفاقا شما نیاز به آموزش دارید.

اگر سن تان پایین است- که من سن پایین را زیر 25 سال می دانم- و اصرار به ازدواج دارید

حتی اگر به من مشاور بگویید که به اندازه موهای سرم دختربازی کرده ام و دخترها را می شناسم، دقیقا شما شخصی هستید که می بایست به آموزش و مشاوره خانواده اهمیت دهید.

سخن آخر

همه اینها را گفتم و نکته آخر را هم بگم، ما مردها گاها برای آمدن به مشاوره مقاومت بالایی نشان می دهیم

ترجیح می دهیم همسرمان “بس کند”،  “راضی باشد” و حتی ما غر می زنیم که این خانم ها چقدر ناسپاسند، واقعیت وقتی اسم مشاور می آید احساس خطر می کنیم

درجه مقاومت مان بالا می رود، انعطاف پذری کاهش پیدا می کند.

کافی است خانم ها هم نزد مشاور طرز بیان خوبی نداشته باشند، بد حرف بزنند، بیشتر مقاومت می کنیم.

پس چه خوب است خانم ها بیاموزند بری راضی کردن شوهرشان به مشاوره برای او توضیح شفافی بدهند که چرا مراجعه می کنند.

به خصوص اگر مشکل خاصی وجود ندارد و صرفا به این دلیل مراجعه می شود که ارتباط تحلیل شود،

دیدگاه شخص سوم(مشاور) شنیده شود و صرفا برای باز شدن و روشن شدن مسائل مراجعه صورت می گیرد.

طرز بیان خانم ها در عین حال که می تواند ما مردها را از مواجه شدن با مسائل فراری دهد، می تواند همکاری مان را بالا ببرد!

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *